می گویم ...

آموخته ام، ... ببینم ندیده ها را، ... بشنوم نشنیده ها را، ... بدانم ندانسته ها را، ... بفهمم دوست داشتن ها و تنفرها را، ... تصمیم بگیرم، ... عمل کنم و ... محکم بایستم. .

تنها دانستم سکوت جایز نیست.
زیـــــــرا آزادی, سپیدی و مهر را می ستایم ... و اینک از آن بی بهره ایم
پس می جنگم و تنها چاره مان این است.


و سخنم با پلیدان روسیاه این است:
گیرم در باورتان به خاک نشسته ام
وساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخم دار است
باریشه چه می کنید
گیرم بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای
پرواز را علامت ممنوع میزنید
با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید
گیرم که میزنید
گیرم که می کشید
گیرم که می برید
با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید

با پشتیبانی Blogger.

آخرین مطالب

پارسی بگوییم ...

آخرین خبرها






۱۳۹۲ شهریور ۴, دوشنبه
محمد بچه ای یتیم که تحت سرپرستی فقیرترین عموی خود بود و کودکی سختی داشت داعیه ی پیامبری سر داد

مردم قریش نمی خواستند زیر بار یکی از امثال خود بروند بهمین خاطر می گویند:
«وَ ﻗﺎﻟُﻮ ﻣﺎﻟﻬﺬَا اﻟﺮﱠﺳُﻮلِ ﻳَﺎﮐُﻞَ اﻟّﻄَﺎمَ وَ ﻳَﻤﺸﯽ ﻓﯽُ اﻻﺳﻮاقِ ﻟَﻮﻻ اَﻧﺰِلَ اَﻟﻴﻪُﻣَﻠَﮏ ﻓَﻴﮑُﻮنَﻣَﻌَﻪُ ﻧَﺬﻳﺮاً. اَو ﻳُﻠﻘﯽ اَﻟﻴﻪِﮐَﻨﺰُاَو ﺗﮑُﻮُنَ ﻟَﻪُ ﺟَﻨﱠﻪُ ﻳَﺎﮐُﻞ ﻣِﻨﻬﺎ وَ ﻗﺎلَ اﻟﻈّﺎﻟِﻤُﻮنَ اِن ﺗَﺘﱠﺒِﻌُﻦَ اِﻻّ رَﺟُﻼًﻣَﺴﺤُﻮراً»
سوره فرقان ایه های 7و8
و گفتند اين چه پيامبرى است كه غذا مىخورد و در بازارها راه میرود چرا فرشته اى به سوى او نازل نشده تا همراه وى هشداردهنده باشد (۷)

يا گنجى به طرف او افكنده نشده يا باغى ندارد كه از [بار و بر] آن بخورد و ستمكاران گفتند جز مردى افسونشده را دنبال نمىكنيد (۸)

در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﻳﻦ ﺗﻘﺎﺿﺎ و ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺟﻮﻳﯽ، ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺟﻮاﺑﯽ ﻧﻤﯽ دهد و ﺗﻘﺎﺿﺎی ﻣﻌﺠﺰﻩ را ﺑﺎ ﺳﮑﻮت ﺑﺮﮔﺬار ﻣﯽ ﮐﻨﺪ!!!


وﻟﯽ در ﭼﻨﺪ ﺁﻳﻪﺑﻌﺪ (ﺁﻳﻪ ٣٠ ﺳﻮرﻩ ﻓﺮﻗﺎن) ﺑﻪﻳﮏ ﻗﺴﻤﺖ از اﻳﺮادهای ﺁﻧﻬﺎ از ﻗﻮل ﺧﺪا ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯽ دهدﮐﻪﻗﺒﻞ از ﺗﻮ هر ﭘﻴﻐﻤﺒﺮی راﮐﻪ ﻣﺄﻣﻮر هداﻳﺖ ﺧﻠﻖ ﮐﺮدﻳﻢ هم ﻏﺬاﻣﯽ ﺧﻮردﻧﺪ و هم در ﺑﺎزارهاراﻩﻣﯽ رﻓﺘﻨﺪ.



«وَ ﻗﺎﻟُﻮا ﻳﺎ اَﻳﱡﻬَﺎ اّﻟَﺬی ﻧُﺰﱠل ﻋَﻠَﻴﻪِ اّﻟﺬِﮐﺮُ اِﻧﱠﮏَ ﻟﻤَﺠﻨُﻮنَ.

ﻣﻨﮑﺮان ﺻﺮﻳﺤﺎً ﻣﯽ ﮔﻮﻳﻨﺪ ای ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺧﻴﺎل ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﻗﺮﺁن ﺑﺮ ﺗﻮ ﻧﺎزل ﺷﺪﻩ تودیوانه ای

در ﺳﻮرﻩ ﺣﺠر ﺑﺎز ﻗﻀﻴﻪ ﺗﮑﺮار ﺷﺪﻩ اﺳﺖ.

سوره حجر
لَّوْ مَا تَأْتِينَا بِالْمَلائِكَةِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۷﴾

اگر راست مىگويى چرا فرشته ها را پيش ما نمی آورى (۷)

در ﺁﻳﺎت اوﻟﻴﻪ ﺳﻮرﻩ اﻧﺒﻴﺎء ﺑﺎز اﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺗﮑﺮار ﺷﺪﻩ اﺳﺖ:

«هل هذا اِﻟّﺎَ ﺑَﺸَﺮُﻣِﺜﻠُﮑُﻢ اَﻓَﺘَﺎﺗُﻮنَ اﻟﺴِﺤﺮَ وَ اَﻧﺘُﻢ ﺗُﺒﺼِﺮوُنَ... ﺑَﻞ ﻗﺎﻟﻮُا اَﺿﻐﺎصُ اَﺣﻼم ﺑَﻞِ اﻓﺘَﺮﻳﻪُ ﺑَﻞ هُﻮَ ﺷﺎﻋِﺮُ ﻓَﻠَﻴﺄ ﺗِﻨﺎ ﺑِﺂﻳَﺔِﮐَﻤﺎ اُرﺳِﻞَ اﻻّ وَﻟُﻮنَ»
.
ﻳﻌﻨﯽ: «اﻳﻦ ﺷﺨﺺ ﺑﺸﺮﻳﺴﺖ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺧﻮد ﺷﻤﺎ ﭼﺮا ﻣﺠﺬوب ﺷﻌﺮ او ﻣﯽ ﺷﻮﻳﺪ؟ ﺧﻮاﺑﻬﺎی ﭘﺮﻳﺸﺎن ﻳﺎ ﺗﺨﻴﻼت ﺷﺎﻋﺮاﻧﻪ ﺧﻮﻳﺶ را ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪاوﻧﺪ ﺑﺮاﻳﺘﺎن ﻧﻘﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، اﮔﺮ راﺳﺖ ﻣﯽ ﮔﻮﻳﺪ، ﻧﻈﻴﺮ ﺁﻧﭽﻪ اﻧﺒﻴﺎء ﺳﻠﻒ ﺁوردﻩ اﻧﺪ
ﺑﻴﺎورد
».


ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ در ﺟﻮاب ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺪﻳﻦ اﮐﺘﻔﺎء ﻣﯽ ﮐﻨﺪﮐﻪ ﺧﺪاوﻧﺪﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ:
«ﻗﺒﻞ از ﺗﻮ ﻣﺮداﻧﯽ ﺑﺮای هداﻳﺖ ﻓﺮﺳﺘﺎدﻳﻢﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ وﺣﯽ ﻣﯽ ﮐﺮدﻳﻢ، ﻧﻪ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎن، ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻴﺰ ﻏﺬاﻣﯽ ﺧﻮردﻧﺪ و از زﻧﺪﮔﺎﻧﯽ ﺟﺎوﻳﺪﺑﻬﺮﻩﻣﻨﺪﻧﺒﻮدﻧﺪ. اﮔﺮ ﻧﻤﯽ داﻧﻴﺪ از داﻧﺎﻳﺎن ﻳﻬﻮد و ﻧﺼﺎرای ﺑﭙﺮﺳﻴﺪ»
.
روﻳﻬﻢ رﻓﺘﻪ ﺑﻴﺶ از ﺑﻴﺴﺖ و ﭘﻨﺞ ﺑﺎر اﻳﻦ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺟﻮﻳﯽ و ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺧﻮاﺳﺘﻦ در ﺳﻮرﻩ های ﻣﮑّﯽ ﺁﻣﺪﻩ اﺳﺖ و در ﺑﺮاﺑﺮ اﻳﻦ ﺗﻘﺎﺿﺎها، ﺟﻮاب ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻳﺎ ﺳﮑﻮت ﺑﻮد ﻳﺎ اﻳﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﮐﻤﺎل ﺻﺮاﺣﺖ بیان کرده: ﻣﻦ ﺑﺸﺮی هستم ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺷﻤﺎ ﮐﻪ از ﻃﺮف ﺧﺪاوﻧﺪ وﺣﯽ و اﻟﻬﺎم درﻳﺎﻓﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ!!!

در ﺁﻳﻪ ٢٠ ﺳﻮرﻩ ﻳﻮﻧﺲ ﻋﻴﻦ اﻳﻦ ﻣﻌﻨﯽ ﺁﻣﺪﻩ اﺳﺖ:

«ﻳَﻘُﻮﻟُﻮن ﻟَﻮﻟَﺂ أُﻧﺰِلَ ﻋَﻠَﻴﻪِ ﺁﻳَﻪُﻣﱢﻦ رَﺑّﻪِ، ﻓَﻘُﻞ اِﻧﱠﻤَﺎ اَﻟﻐَﻴﺐُ ﷲ ﻓَﺎﻧﺘَﻈِﺮُوا اِﻧّﯽِﻣَﻌَﮑُﻢﻣِﻦ اﻟﻤُﻨﺘَﻈِﺮِﻳﻦَ».
[ﻳﻌﻨﯽ] ﻣﯽ ﮔﻮﻳﻨﺪﻣﺸﺮﮐﺎن ﭼﺮا ﻧﺸﺎﻧﻪ و ﻋﻼﻣﺘﯽ از ﺧﺪاﻳﺶ ﻇﺎهﺮ ﻧﻤﯽ ﺷﻮد؟ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﮕﻮ: اﻣﻮر ﻣﺨﺼﻮص ذات ﭘﺮوردﮔﺎر اﺳﺖ (ﻳﻌﻨﯽ ﻣﻦ هم ﭼﻮن ﺷﻤﺎ از ﻣﮑﻨﻮﻧﺎت ﻏﻴﺒﯽ و ارادﻩ ﺣﻖ ﺗﻌﺎﻟﯽ اﻃﻼﻋﯽ ﻧﺪارم)،ﻣﻦ هم ﭼﻮن ﺷﻤﺎ ﻣﻨﺘﻈﺮم(ﻳﻌﻨﯽ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻇﻬﻮر ﻣﻌﺠﺰﻩ).

ایات بسیاری در قران امده است که محمد از اوردن معجزه عاجز بوده و درجائی انرا به الله پاس میدهد و درجائی دیگر سکوت کرده ودرجائی دیگر بهانه میاورد که اگر معجزه هم میاوردم قبول نمیکردید!!!

براستی چرا محمد بعنوان یک پیامبری که از جانب الله برگزیده شده نمیتواندپاسخی مناسب به مخالفان و مشرکان دهد؟
ایا جز این است که او شخصی ست عادی و بدون ویژگی های الهی وفاقد معجزه؟؟

0 نظرات: